سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























باز هم بیا

بیا که به سر ،‌ باز هم هوای تو دارم

به سر هوای تو ، به دل وفای تو دارم

مرا سری ست پر از شور و التهاب

که آرزوی نثارش به خاک پای تو دارم

چون گل نشسته به خون و چو غنچه بسته دهانم

چو لاله بر دل خود ، داغ از جفای تو دارم

بلای جان منت آفرید و کرد اسیرم

شکایت از تو ندارم ، که از خدای تو دارم

به هجر کرده دلم خو ،‌ طمع ز وصل بریدم

که درد عشق تو را خوشتر از دوای تو دارم

به خامشی هوس سوختن ، چو شمع نمودم

به زندگی طلب مردن از برای تو دارم

خطا نکردم و کشتی مرا به تیر نگاهت

عجب ز تیر نشانگیر بی خطای تو دارم

غزال من !‌ چه شد کنون که سر به پای تو دارم ؟

نکرد رحم به من گرچه دید تشنه ی وصلم

همیشه این گله زان لعل جان فزای تو دارم

دلم ز غم پر و جامم ز باده ، جای تو خالی

که بنگری که چه همصحبتی به جای تو دارم

به پیشت ار چه خموشم ، ولیکن از تو چه پنهان

که با خیال تو گفتار در خفای تو دارم


نوشته شده در جمعه 90/3/6ساعت 10:24 عصر توسط مرد تنهای شب نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin